نوشته :محمدحسن سمسار
نظری کوتاه به نقشی که خط در فرهنگ و هنر بشر دارد ,ارج وارزش آن را بر ما روشن میکند.به راه گزاف نرفته ایم اگر خط را مادر همه
دانش ها و دانستنی های بشر بدانیم.زیرا اگه خط نبود که بتوان دانش ها ودانستنی ها را به وسیله آن نوشت,واز دستبرد زمان نگاه داشت ,گنج بزرگ دانش امروز بشر را گرد باد مهیب زمان و رویدادهای گوناگون آن را از میان برده بود.
بدین سان پیدایش خط را باید یکی از بزرگترین رویدادهای تمدن بشردانست .رویدادی که هر چه زمان بیشتربرآن بگذرد,ارزش واهمیت آن روشن تر می گردد.نیازی به گفتن نیست که فرهنگ امروز بشر دارای ریشه های عمیق چندهزار ساله است ,وتلاش وتفکر میلیون ها بشر دست به دست هم داده تا دانش بشر را بدین پایه رسانده است .انتقال این میراث گرانبهاکه هر روز بارورتر وبارورتر می شود ,چگونه انجام پذیرفته است؟این سوالی است که تنها یک جواب دارد.از راه نوشتن.آیا همین سوال و جواب کوتاه برای نشان دادن ارج وارزش خط بسنده نیست؟اگر حاصل تجربیات و تفکرات هزاران هزار دانشمند و متفکر و فیلسوف روزگار گذشته ,امروز دردسترس ما نبود ,بشر ناگزیر به دوباره آزمودن ,آزموده های گذشته می گردید,وپیداست که ازاین رهگذرچه فرصت های گران بهایی تباه می شد.شاید امروزکمتر کسی در این اندیشه نباشد که خط دارای چه ارزش گرانبهایی است.زیرا هزاران سال است که خط با فرهنگ بشردرآمیخته وجزء جدایی ناپذیر آن شده است.اما مطالعه برخی ازرشته های دانش ,سبب می گردد که گاهی به این ارج و ارزش توجه بیشتری گردد.ازجمله این دانش ها بایدازتاریخ ,باستان شناسی وتاریخ هنر نام برد.امروز وقتی سنگ نبشته ها ,لوحه ها وخطوط نقش شده برآثارباستانی مورد بررسی قرار می گیرد وخوانده می شود,می بینیم که بسیاری ازآنچه تاریکی گذشت سده های بسیاراز دیده ماپنهان داشته ,روشن می گردد.
در حفریات باستان شناسی ,پر ارج ترین اشیاء,سنگ نبشته ها ویا اشیایی است که حاوی خط باشد.زیرا اینگونه اشیاء بیش از دیگر اسناد ,روشنگر گوشه های تاریک تاریخ گذشتگان است .با شناخت ارج و ارزش خط از نظر حفظ میراث های معنوی ,وفرهنگ و دانش بشر ,بایستی به این اصل مهم توجه کرد که خط بدان سبب پدیدآمدکه وسیله ای برای نمایش وضبط مبادله فکرودانش باشد .تنها ازاین راه جاویدان ساختن افکارودانش های بشری مقدوربود,وهدف نهایی ازپیدایش خط از دیرترین زمان ها ودر میان تمام ملت هاهمین بوده و امروز نیز چنین است.در ایران علاوه بر سودی که گفته شد ,خط به عنوان یک رشته از هنرهای زیبا مورد استفاده مردم هنر دوست ایران قرار گرفته ,وهنرمندان بلند آوازه ای در این رشته پدید آمده اند.برای دریافت علل پیدایش چنین وضعی باید کمی به عقب برگردیم .پس از فروافتادن شاهنشاهی ساسانی ,واسلام پذیرفتن مردم ایران,به سبب نیازهای مذهبی و سیاسی خط عربی وارد فرهنگ وتمدن ایران گردید.ایرانیان مسلمان شده به قرآن که کتاب مذهبی تازه بود,نیازمند بودند وقرآن نیزبه خط کوفی نوشته می شد..به ناچاربایستی خط کوفی را بیاموزند وبخوانند . خط کوفی ,خط مشکلی از نظرخواندن و نوشتن بود و با ذوق ایرانیان سازگاری نداشت.بزودی این خط جای خط پهلوی را که خط ملی ایران بود گرفت.اما نباید از یاد بردکه خط پهلوی نیزبه کلی به دست فراموشی سپرده نشد.بلکه تا چند سده بعد از فرو افتادن ساسانیان,در گوشه و کنارایران,به ویژه درکرانه دریای مازندران به زندگی خود ادامه داد .
مدتی درحدود پنج سده , خط کوفی خط معمول برای نوشتن قرآن و کتیبه های تزئینی بناها ویا وسیله تزئین اشیاءدر ایران بود.دراین مدت برای نوشتن کتاب یا دیگرنوشتنی ها,ازنوع خط شبیه به نسخ که در نگارش به تعلیقی که بعد ها وضع گردید, بی شباهت نبود،استفاده می شد.درسده های نخستین که خط عربی به صورت مهمان تازه وارد و نا خوانده به ایران پا گذاشت ,به هنرخوشنویسی کمتر توجهی نمی شد .زیرا ایرانیان به خط عربی نیز چون خود اعراب به چشم بیگانه می نگریستند . تازیان نیز دارای آن فرهنگ وهنری نبودند که بتوانند خود دست به ابتکار تازه ای درایجاد خط بهتر وتازه ای بزنند .نیازی نیز به این کارحس نمی کردند.زیرا ثروت ونعمت وزیبایی سرزمین ایران چنان بود که گویی آنها به بهشت موعود رسیده اند,وتنها فکرآنها سود بردن هرچه بیشترازاین بهشت بود.از اواخرسده دوم وآغازسده سوم ,این وضع دگرگون شد . روی کارآمدن عباسیان به وسیله ایرانیان ورنگ ایرانی گرفتن خلافت عباسی و قدرت یافتن برامکه ,ایرانیان رابه خط تازه علاقمند ساخت وحس بیگانگی با آن رو به کاهش رفت .
دراین هنگام بود که ایرانیان به فکرافتادند از خط موجود,خط زیبایی بسازندکه راضی کننده روح زیبا پسند آنها باشد . گذشته ازآن می دانیم که یکی از ویژگی های تمدن و فرهنگ ایران زمین درگذشته,همواره این اصل مهم بوده که هرعامل بیگانه را درخود تحلیل برده وبه آن رنگ وجلای ایرانی دهد ,وخود هرگز رنگ بیگانه به خود نگرفته است .خط نیزدر دوره اسلامی از این اصل اساسی برکنار نماند .بزودی ایرانیان همانگونه که درتمام شئون زندگی مادی ومعنوی ,وآداب ورسوم ,(حتی خوراک و پوشاک)تازیان را تحت تاثیرخود قرار گرفتند , تا جایی که دربار خلفای عباسی نمونه بارگاه شاهنشاهان ساسانی گردید , با خط عربی نیز چنین کردند . همان گونه که برای لغت و زبان عربی قواعد ودستورنوشتند,برای خط نیزقواعدوقوانین تازه وضع کردند.پیشاهنگ ومشوق این کاربزرگ برمکیان ایران پرست ونامور بودند.سرانجام درپایان سده سوم وآغازسده چهارم,چهره درخشانی چون محمدبن علی الفارسی(ابن مقله)وزیرالمقتدر, درعالم خوشنویسی جلوه گرشد . با ظهورابن مقله خط وارد مرحله ای تازه گردید.این مرحله نخستین و مهم ترین گام در راه تکامل خط وپیدایش گونه های جدیدی از آن گردید.واین آغازیک جنبش بزرگ وپیدایش هنرخوشنویسی بود که درسده های بعد به اوج کمال رسید.
ابن مقله چهره ای درخشان وشاهدی بود بربرتری فرهنگ وهنر ایران بر قومی که به ظاهربرایرانیان پیروزشده بود.اما به راستی اسیرسرپنجه های نیرومند فرهنگ و هنروکشور داری ایرانیان بود.ظهورابن مقله بار دیگر برتری ایرانیان را برتازیان فخرفروش وخود پسند ثابت کرد.اگر چه سرنوشت او نیز چون دیگر مردان نامدار پهنه سیاست وعلم وهنروپیکارمانندابومسلم , ابن مقفع و برامکه که نبوغ خود را در خدمت تازیان حق ناشناس گذاردند, دردناک وخون آلوداست,اما چنان که گفتیم این آزمون تازه ای بود که برتری ایرانیانرا به ثبوت رساند.ابن مقله ازمردم بیضای فارس بودودرعلوم زمان خود چون فقه وتفسیروادبیات وشعروترسل,یگانه زمان خویش به شمارمی آمد.وی که دشواری خط کوفی رابرای ایرانیان ودیگر مردم مسلمان دریافته بود.دست به کار ایجاد خط تازه ای گردید وخطوط محقق ریحان پس آنگاه ثلث وسرانجام نسخ را که نسخ کننده همه خطوط در سهولت نگارش بود ایجاد کرد,خط رقاع را نیزاز ابتکارات او دانسته اند.ابن مقله به سال 272 هجری چشم به دنیا گشود وزندگی پرنشیب وفرازی را پشت سرگذاشت . مدتی حکمران پاره ای از ولایات فارس بود . سه بار به وزارت رسید و به روزگار خلیفه ستمگرالراضی بالله ,در پی سخن چینی دشمنان مورد خشم خلیفه قرارگرفت ودست راست اورا بریدند . او زمانی با دست چپ وسپس با بستن قلم بر بازوی بریده به نوشتن پرداخت.اما دشمنان باز ازاو دست بر نداشتند,تاسرانجام اورا به زندان افکندند وبه سال 328 هجری وی را به قتل رساندند . چنین بود سرنوشت مردی که نخستین خطوط خوش را ایجاد کرد ونخستین قواعد خوشنویسی را پدید آورد.پیروی از مکتب هنری این ایرانی پاک نهاد بود که سبب درخشش چهره های تابناکی چون ابن بواب (درگذشته به سال 423هجری) و یاقوت مستعصمی (درگذشته به سال687هجري)گرديد.
ایرانیان کار تغییر وتحول در خط وایجاد خطوط تازه را همچنان ادامه دادند .در میان سده هشتم هجری ,به تدریج سه نوع خط تازه ایجاد گردیدکه کاملا رنگ ایرانی داشت وحتی تاثیرخطوط پهلوی واوستایی,یعنی خطوط دینی وملی ایرانیان درآن دیده میشد.این سه خط به کلی از رنگ وشیوه عربی تهی وکاملا فارسی بود.شکل الفبای این سه خط با الفبای عربی تفاوت بسیار داشت .(اگر چه هم ریشه با خط عربی بودند)این سه خط عبارت بودند از تعلیق ,نستعلیق وشکسته تعلیق.ظهورخوشنویسان واستادان بسیار ,این سه خط را به اوج زیبایی رساند.تا جایی که درکشورهای نزدیک چون عثمانی وهندوستان وکشورهای دور چون مصر مورد تقلید قرار گرفت.نامورترین خوشنویس خط تعلیق اختیارالدین منشی گنابادی است.
درنیمه دوم سده هشتم خط نستعلیق ,یعنی معروف ترین خط ایرانی رواج یافت.تبریز و هرات دو مرکز مهم رونق گرفتن این خط بودند.بیشتر مورخین وتذکره نویسان ,میرعلی تبریزی را واضع و ایجاد کننده این خط می دانند.نستعلیق ازترکیب دوخط تعلیق ونسخ بوجود آمده ودرآغازآن "نسخ تعلیق"می خواندندوسپس به صورت نستعلیق در آمده است خط نستعلیق نشانه ای ازطبع وذوق زیبا پرست وزیبا پسند ایرانی وبی شک زیبا ترین و ظریف ترین خط فارسی است . اگر چه جمعی را عقیده بر این است که خط نستعلیق پیش ازمیرعلی تبریزی"واضع"وجود داشته است.اماآنچه مسلم است وی نخستین کسی است که خط را به صورت مستقل و با قاعده درآورده است .مرگ میرعلی تبریزی راسال 850 هجری نوشته اند.ازخوشنویسان دیگرنستعلیق که تعداد آنها بسیار زیاد است بایدازمیرزا جعفرتبریزی ملقل به بایسنقری,اظهرتبریزی,سلطان علی مشهدی ,سلطان محمد خندان ,سلطان محمد نور ,میر علی هروی وسرانجام مشهورترین آنان میر عماد حسنی سیفی را نام برد.نام میرعماد با خط نستعلیق به نحو جدایی ناپذیربا هم آمیخته است .میر عماد ظاهرا به سال961 چشم به جهان گشوده وبه سال1024به روزگارشاه عباس بزرگ در اصفهان کشته شد. میرعماد هنرمندی بنام وانسانی به کمال بود.در نوشتن نستعلیق در درجه ای ازبلندی مقام قرار دارد که نه دستی پیش از او بهتر نوشته ,وگمان نمی رود که پس از او نیزمادر دهر فرزندی با چنین دست های هنرمند بزاید.شیوه کار میر عماد وآنچه اودر نستعلیق نویسی وضع کرده است ,هنوز بدون کم وکاست دنبال می شود.شکسته نستعلیق از اواخر دوره صفویه متداول گردید. اما به سبب مشکلی نگارش وخواندن ,کم کم از رونق افتاد وبه صرت شکسته درآمد.
در میان معروفترین شکسته نویسان ,چهره درویش عبدالمجید طالقانی از همه تابناک تر است .وی در عمر کوتاه خود آثار بسیاری به جای گذارده که امروز زینت بخش موزه ها وکتابخانه ها و مجموعه ها ی خصوصی است . درویش عبدالمجید به سال 1185به سن سی وپنج سالگی در اصفهان درگذشت.هنر خوشنویسی از آغاز سده دوازدهم به انحطاط گرایید واز این زمان به بعد تعدادخوشنویسان همواره کمر وکمتر شدند . تا جایی که در مدت دو سده تنها به نام تعدادانگشت شماری خوشنویس ناموربرمی خوریم.در طول سده 13 جنبش دیگری در هنر خوشنویسی پدید آمد.این جنبش به ویژه در خط نسخ دیده می شود .ظهورخوشنویسانیچون وصال شیرازی , اشرف الکتاب اصفهانی , علیرضا پرتو کار نسخ نویسی را به کمال رساند.
درنیمه آخرسده سیزدهم خوشنویسانی چون میرزااسدالله شیرازی,داوری (پسر وصال)حاج میرزا فضل الله ومیرزا ابوالفضل ساوجی,میرزاغلامرضا اصفهانی ,میرزا محمد رضا کلهر,میرزامحمد حسن کاتب شیرازی به کارنستعلیق نویسی جانی تازه بخشیدند.اما این دولت مستعجل دیری نپایید ودر سده 14 هجری این انحطاط تشدید شد .ظهورچهره تابناکی چون میرزامحمد حسین عمادالکتاب,واپسین نستعلیق نویس توانای ایران نیزنتوانست جلوی این فروافتادن را بگیرد.
آنچه گذشت نظری کوتاه به سیرخوشنویسی خط فارسی ویادی ازبرخی ازخوشنویسان نامدارایرانی بود.امانقشی را که خط فارسی درتمدن هنرایران وکشورهای دیگر دور و نزدیک ایران داشته است به همین جا پایان نمی پذیرد.همان گونه که زبان فارسی ازطرفی تاسراسرهندوچین وخاوردوروازسویی تا آسیای میانه وازجانبی تا مصرودیگرکشورهای آفریقا چون زنگیاررفت,خط فارسی نیزبه ناچاربا زبان فارسی به دور ترین نقاط جهان برده شده ونماینده تمدن وهنرایران گردید وبناهای بزرگ وبا شکوه را زینت بخشید.درایران بزرگ که کانون خوشنویسی به شمار می آمد , خط به صورت یک هنر اصیل به ویژه از جنبه تزئینی مورد توجه قرارگرفت.به نحوی که به صورت کامل ترین وزیباترین هنر تزئینی جلوه گرشد.هیچ یک از ساخته های دستی هنرمندان ایرانی از تزئینات خطی بی بهره نماند.وخط به صورت عامل تزئینی در بناها ,ساخته های فلزی ,پارچه بافی, سفال گری ساخته های چوبی وبه گفته دیگربرهمه چیز خودنمایی کرد.این زاده ذوق لطیف و خوی هنرپرور و زیبا پسندایرانی بود .این توجه شدید به تزئین آثار به وسیله خط درایران به زودی به اوج کمال رسید .واین بدان سبب بود که با ورود مذهب اسلام به ایران ,وپذیرفته شدن این دین به وسیله مردم ایران , هنر نقاشی به سبب پاره ای عقاید مذهبی برای مدت کوتاهی بدست فراموشی سپرده شد ,وبه جای آن در تزئین اشیاءاز خط استفاده گردید.چون ازاین زمان خط به صورت عامل تزئینی درآمد,به خوشنویسی توجه بیشتری شد.
شاید بتوان ریشه خوشنویسی , ورواج ورونق آن را به وسیله ایرانیان همین عامل زیبا پسندی دانست.زیراچنانکه گفتیم ایرانیان چون اسلام راپذیرفته بودندبه ناچارخط عربی را نیز که از نظر مذهبی و سیاسی به آن نیاز داشتند ,پذیرفتند. درآغاز قبول این امرتااندازه ای دشوار بود .اما چون قدرت سیاسی در دستگاه خلافت به دست ایرانیان افتادآن دشواری قبول خط عربی نیز از میان رفت ,وایرانیان کوشیدند تا از خط ناموزون وسخت وخشن تازی که در خور بیابان ها وریگزارها بود,خطی لطیف وزیبا وایرانی پسند پدیدآوردند.وچنانکه دیدیم چنین کردند,تا بدانجا که خطوطی کاملا ایرانی پدید آمدخطوطی که سده های بسیاراست,زیب بناهای تاریخی واشیاءوآثارهنری وطن مااست بی تردید هیچ چشمی نیست که از دیدار کتیبه ها ی خوش خطی که برکاشی ها ی فیروزه ای رنگ مساجد,وگنبدها وگلدسته های سراسروطن ما نقش گردیده است لبریزازلذت وشگفتی نشده باشد.واین حاصل ذوق وتلاش هزاران هزارهنرمند ایرانی است که در طی سده های بسیار در راه بزرگداشت هنر وطن خویش فداکاری کرده اند.یادشان گرامی باد هرچند از کالبد خاکی آنان اثری باقی نیست.
باری نظر به خاک عزیزان رفته کن
تا مجمل وجود بینی مفصلی
آن پنجه کمانکش وانگشت خوشنویس
هر بندی اوفتاده به جایی و مفصلی
این مقاله را نیز مطالعه نمایید:
انتشار:سرای خوشنویسان کرج
/مطالب-آموزشی/نظري-به-خط-خوش-فارسی-و-نقش-آن-در-فرهنگ-و-هنر-ایرانی.html