خط به عنوان یک وسیله ارتباطی از اوائل پیدایش بشر بوجود آمد است. در ابتدا انسانها برای تبادل افکار و اندیشه ها از تصایر برای افاده معنی استفاده میکردند و سپس به مرور زمان تکامل یافت و به شکل مدرن تری در آمد که خط میخی یکی از آنهاست:
میخی به آن دسته از خطوط (دبیرهها) گفته میشود که با نشانههایی شبیه میخ نوشته میشوند. بنابراین خطوط میخی متفاوتی وجود دارند که برای نوشتن زبانهای متفاوتی به کار میروند. از گونههای مختلف خط میخی میتوان به میخی سومری، اکدی، ایلامی، اوگاریتی و هخامنشی (برای نوشتن فارسی باستانی) اشاره کرد. تمام خطوط میخی از چپ به راست نوشته میشوند. این خط که اصلی اندیشهنگار داشت در همه کشورهای آسیای غربی بکار می رفت. پژوهشگران سومریان را ابداع کنندهی خط میخی می دانند. سومریان (حدود 3000 تا 2500 سال قبل از میلاد) با ابداع خط میخی دورهای را آغاز کردند که به عنوان آغاز خط نویسی شهرت دارد و همچنین اولین مدارک نگارشی بشر که به صورت لوحهای گلین برجای مانده متعلق به تمدنهای میانرودان است
قبل از اسلام خطوط مختلفي ار جمله ميخي و پهلوي و اوستائي در ايران متداول بوده است با ظهور دين اسلام نياكان ما الفبا وخطوط اسلامي را پذيرا شدند خط متداول آنزمان كه نزديك دو قرن قبل از اسلام شكل گرفته بود خط كوفي و نسخ قديم بودكه از دو خط قبطي و سرياني اخذ شده بود در اوايل قرن چهارم سال 310 هجري قمري ابن مقله بيضاوي شيرازي خطوطي را بوجود آورد كه به خطوط اصول معروف شد كه عبارتند از محقق – ريحان – ثلث – نسخ – رقاع و توقيع كه وجه تمايز آنها اختلاف در شكل حروف و كلمات و نسبت سطح و دور در هر كدام مي باشد و براي اين خطوط قواعدي وضع كرد و 12 اصل نوشت : تركيب-كرسي-نسبت-ضعف-قوت-سطح-دور-صعود مجازي-نزول مجازي-اصول-صفا و شأن .
مقارن پيشرفت خطوط فوق، حسن فارسي كاتب، خط تعليق را از خطوط نسخ و رقاع بوجود آورد كه به نام ترسل نيز ناميده مي شد .
در قرن هشتم ميرعلي تبريزي (850 هجري قمري) ار تركيب و ادغام دو خط نسخ و تعليق خطي بنام نسختعليق بوجود آورد كه بسيار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظيمي در هنر خوشنويسي گرديد خطي كه حدود يك دانگ سطح و مابقي آن دور است و نام آن در اثر كثرت استعمال به نستعليق تغيير پيدا كرد.
و بايد اذعان نمود كه بحق از زيباترين و ظريفترين ومشكلترين خطوط فارسی و ميتوان گفت كه عروس خطوط فارسی است
پس از ميرعلي تبريزي پسرش ميرعبدالله و بعد از او ميرزا جعفر تبريزي و اظهار تبريزي در تكامل خط نستعليق كوششها كردند تا نوبت به سلطانعلي مشهدي رسيد كه خدمات شاياني به اين هنر اصيل نمود .
اساتيد زيادي بعد از سلطانعلي مشهدي در تكامل خط مذكور زحمات فراواني كشيدند همانند میرعلی هروی و سپس بعد از حدود يك قرن، خوشنويس نامي و آشناي همه، ميرعمادالحسني ( 1024 هجري قمري) معاصر شاه عباس صفوي پا به عرصه ظهور نهاد كه با نبوغ خود تغيرات و سبكي در خط نستعليق بوجود آورد كه هنوز از گذشت قريب 400 سال مورد استفاده و الهام بخش خوشنويسان است او پايه خط را به جائي نهاد كه از زمان پيدايش خط نستعليق تا كنون هنرمندي خوشنويس را ياراي برابري با او نبوده است و همزمان او هنرمند بزرگ ديگري چون عليرضا عباسي رقيبي براي او بشمار مي رفت كه علاوه بر خط نستعليق خفي و جلي در خط ثلث نيز استاد بود بطوري كه قالب كتيبهه هاي مساجد و بناهاي تاريخي اصفهان به خط ثلث و يا به سرپرستي او انجام شده است .
بطور كل قرنهاي نهم ، دهم و يازدهم هجري قمري را ميتوان قرنهاي درخشان در هنر خوشنويسي دانست .
در اواسط قرن يازدهم سومين خط خالص ايراني يعني شكسته نستعليق به دست مرتضي قلي خان شاملو حاكم هرات از خط نستعليق احداث گرديد علت پيدايش آن تند نويسي و راحت نويسي و ديگر، ذوق و خلاقيت ايراني مي توانست باشد همانطوري كه بعد از پيدايش خط تعليق ، ايرانيان به خاطر سرعت در كتابت، شكسته تعليق آنرا نيز بوجود آوردند .
خط شكسته نستعليق به دست ميرزا شفيعا هراتي كاملتر شد و درويش عبدالمجيد طالقاني قواعد جديدي وضع نمود و آنرا به كمال نوشت چهار تن ازخوشنويسان نامي كه در چهار خط ثلث، نسخ، نستعليق و شكسته نستعليق به اركان اربعه هنر خوشنويسي مشهور گشته اند عبارتند از :
در خط ثلث : جمال الدين ياقوت ( 698 هجري قمري)
در خط نسخ : ميرزا احمد نيريزي (اواسط قرن 12)
در خط نستعليق : ميرعماد الحسني (1024 هجري قمري)
در خط شكسته نستعليق : درويش عبدالمجيد طالقاني ( 1185 هجري قمري)
در قرن 13 در دوره قاجاريه خطاطان بزرگي پا به عرصه ميدان نستعليق و ديگر اقلام نهادند و سختيهاي اين هنر ظريف را بجان خريدند و در توسعه آن كوشيدند كه اسامي معروفترين آنها از آن زمان تاكنون به شرح ذيل مي باشد :
عباس نوري- وصال شيرازي- احمد شاملو مشهدي – فتحعلي حجاب – ميرحسيني خوشنويس- اسداله شيرازي – ميرزا آقا خمسه اي – ابوالفضل ساوجي – عبدالرحيم افسر – محمدحسين شيرازي – عبدالحميد ملك الكلامي – علي نقي شيرازي –
ميرزا محمد ابراهيم تهراني (ميرزا عمو) – ميرزا غلامرضا اصفهاني – ميرزا محمدرضا كلهر- محمدحسين عمادالكتاب – مرتضي نجم آبادي – سيدحسن ميرخاني – سيدحسين ميرخاني – علي اكبر كاوه – ابراهيم بوذري – حسن زرين خط – غلامحسين اميرخاني – عباس اخوين – يداله كابلي خوانساري – كيخسرو خروش و سیدمحمدموحد قمی و استادگرامی آقای احمد عبدالرضایی که زحمت نوشتن کتیبه های مدرسه بزرگ امام خمینی (ره) و مرقد مطهر ایشان را هم بعهده داشتند.
در نوشتن این قسمت از وبنگاشت آقای جوزدانی استفاده شده است
تصویر گاو و بز در غار لاسکو - فرانسه
حدود بيست و دو هزار سال پيش انسان در غارهاي لاسکو نخستين تصاوير را بروي ديوار رسم کرد.
از آن پس تقريبا هفده هزار سال طول کشيد تا هنر خط و نوشتار، شگفت انگيزترين دستاورد انسان، بوجود آيد. باستان شناسان معتقدند که احتمالا انسانهاي اوليه علامتهاي مکتوب را به منظور حفظ حکايتهاي خود و تاريخ نويسي ابتدايي به کار گرفته اند.
ده ها هزار سال است که طرح گونه ها، علامتها و اشکال به عنوان وسيله اي براي ارتباط پيامهاي ساده بين انسانها به کار مي رود. تاريخچه خط و الفبا فرايندي طولاني دارد و اين فرايند به کندي و با پيچيده گي پيش رفته است. تا جايي که اسناد نشان مي دهد، خط و نوشتار در "ميان رودان" يا همان بين النهرين (MESOPOTAMIA)، سرزمين بين دو رودخانه دجله و فرات، آغاز شد. اين سرزمين که از خليج فارس تا بغداد امتداد دارد، در حدود سه هزار سال قبل از ميلاد مسيح به دو ناحيه سومر (SUMER) در جنوب و کلده (AKKAD) در شمال تقسيم مي شد.
سومري ها و کلداني ها در ناحيه جغرافيايي واحدي بطور هماهنگ زندگي مي کردند، اما زبانهايشان تا حد زيادي با هم تفاوت داشت (تفاوتي مانند زبانهاي آلماني و ژاپني) اين دو جامعه متمدن در مجتمع هاي کوچک پيرامونهاي شهرهاي بزرگي مثل بابل (BABYLON) زير حکومت فرمانروايان زندگي مي کردند. اکثرا جمعيت بين النهرين را چوپانها و کشاورزان تشکيل مي دادند. اين سلسله مراتب در نخستين لوحه هاي دستي سومري که از مجتمع معبد بزرگ در اوروک (URUK) - به عنوان نخستين اسناد مکتوب معبد بزرگ - به چشم مي خورد.
بدين صورت مي توان نتيجه گرفت که نخستين علامتهاي نوشتاري براي ضبط محاسبه هاي مربوط به کشاورزي به کار مي رفته. لوحه هاي ديگري نيز در معبد لاگاش کشف شده که نشان از آن دارد که ساختار اجتماعي معبديان شامل 18 نانوا، 31 آبجوساز، 7 برده و 1 آهنگر بوده است.
مدارک ديگر نشان مي دهد که بين سومريها نه تنها استاندارد نقره رايج بوده بلکه پول نيز به اجاره داده مي شده. و همچنين لوحه ها نشانگر اين موضوع اند که در مدارس سومري، که در يک سوي آنها درس معلم و در سوي ديگر مشق محصل حک شده، مي توان پي برد که خواندن و نوشتن به خط ميخي را چگونه ياد مي گرفتند.
نخستين کتيبه هاي اين نوع خط (خط ميخي)، که به عقيده کارشناسان نوعي يادداشت محسوب مي شده، شامل طرح گونه هايي ساده جهت نشان دادن شکل اشيا است. بطوريکه در اين خط، شکل اشيا نقاشي مي شده. مثلا: سرگاو نشانه "گاو" بوده . اين نوع خط را مي توان، اولين نوع خط بشري نام برد.
آنطور که مشخص است، اين انسانها به کنارهم گذاشتن اين تصاوير قصد نوشتن مطلب و جمله اي کامل را داشتند، که به آن اصطلاحا "خط انديشه نگار" مي گويند. تا کنون بيش از 1500 نمونه از اين نوع خط تصويري توسط باستان شناسان شناسايي شده است.
با گذشت زمان، خط تصويري ديگر براي نمايش اشيا به کار نمي رفت بلکه بر اساس مفهوم متن ، معاني گسترده تري پيدا کرد و تکامل جالبي در حدود 2900 سال قبل از ميلاد حاصل شد. انحناي علامتهاي تصويري اوليه از بين رفت. در مناطق باتلاقي و کرانه رودخانه هاي ميانرودان، خاک رس و ني فراوان وجود داشت، در حاليکه رسم خطوط منحني در گل رس خشک شده از لحاظ فني دشوار بود، پس کتاب نويسان به علامتهاي مستقيم روي آوردند.
کاتبان از لوحه هاي رسي استفاده مي کردند و اشيا يا شکلهايي را که مي خواستند به تصوير در آورند را با قلمهايي از ني (که يک سر آن را مي تراشيدند) مي کشيدند. سومريها اين قلمها را (که نسلهاي نخستين خودکار و خودنويسهاي امروزي بشمار مي رفتند) به شکل مثلث مي تراشيدند. پس آنچه روي لوح رسي شکل مي گرفت، شکل ميخ بود و با ترکيب اين علامت ميخ مانند نوعي خط نوشتاري معروف به "خط ميخي" پديدار شد...........
همانطور که اشاره شد خط به عنوان يک وسيله ارتباطي از اوائل پيدايش بشر بوجود آمد است. در ابتدا انسانها براي تبادل افکار و انديشه ها از تصاير براي افاده معني استفاده ميکردند و سپس به مرور زمان تکامل يافت و به شکل مدرن تري در آمد که خط ميخي يکي از آنهاست:
با اختراع نوشتن بود که بشر به کمک آن توانست تاريخ به يادگار بگذارد و دانسته هاي خود را محفوظ نگاه دارد و پيشرفت کند.
اما نياکان ما چگونه فن نوشتن را فرا گرفتند؟ حدود شش هزار سال قبل مردمي که سريعتر از همه، جاده تمدن را در مي نورديدند، ظاهرا سومري ها و مصري ها بودند که به ترتيب در بين النهرين (وادي بين دجله و فرات) و دره نيل به سر مي بردند، اين مردمان در کار ابداع فن نوشتن بودند.
شش هزار سال قبل دهقانهاي مصري که مکلف بودند سبدي چند از فراورده غله خود را به تحصيلدار مالياتي تحويل دهند، تصوير زمخت سبد را بر ديوار کلبه خود مي کندند و کنار آن به تعداد سبدهايي که داده بودند علامت مي گذاشتند.
بله، نخستين طرز نوشتن بدين صورت بود، يعني نوشتن با عکس (شکل نگاري)، اين شکل از نوشتن مصور آنقدر بود که تقريبا همه اقوام ابتدايي از آن استفاده مي کردند.
مدتها پيش عده اي از سرخ پوستان امريکايي با پنج زورق و به رهبري سردار قبيله خود شاه ماهيگيران ظرف سه روز از درياچه سوپريور عبود کردند و به سلامت پاي به خشکي گذاشتند و چون مي خواستند ياد اين رويداد مهم جاويد بماند، تصوير يادگاري آن را بر ديواره يک صخره ، نقش کردند.
در اينجا تصويري که از روي آن کشيده شد، نقل مي شود، ساختن يک تصوير زمخت، مثل تصوير افرادي که در زورق نشسته اند آسان بود، اما ترسيم يک انديشه يا تصور، يا گذران سه روز بنظر دشوار مي نمود.
از اين جهت بود که سرخ پوستان نشانه اي را که براي خورشيد داشتند با نشانه آسمان يکي کردند تا، بدين ترتيب بر مدتي که خورشيد قوس آسمان را مي پيمايد (مفهوم نگاري) دلالت کند؛ يعني مدت يک روز، آن گاه سه عدد از اين علامت مرکب که پهلوي هم قرار گيرد، مفيد معني سه روز خواهد بود
البته آن شاه ماهيگيران مي خواست مردم بدانند که او رهبر بي چون و چراي قوم خو بود و توانست آنان را به ساحل سلامت سوق دهد، او به صورت پرنده اي که بر زورق اول نقش شده نمودار گرديد و نقش سنگ پشت، که نزد سرخ پوستان امريکايي علامت زمين است ، نشان مي دهد که سالم به خشکي پياده شدند.
اين نوع نوشتن، نوشتن ساده و مصور است که در آن تصويرها و علامتها با هم ترکيب مي شود و اشياء و نام افراد و تصورات ساده از قبيل روز، به خشکي پياده شدن و ... را بيان مي کند.
بيشتر اقوام ابتدايي از اين مرحله فراتر نرفتند اما در انواع جديد نوشتن، گو اينکه با نوشتن مصور آغاز يافت، براي نماياندن شکل اشياء، ديگر از تصوير ياري نگرفتند.
بلکه به جاي آن از نشانه هاي قراردادي استفاده کردند و به کمک اين نشانه ها، کلمات با اصوات را، که از آنها کلمه ساخته مي شود، نمايش مي دادند (صورتنگاشت).
چيني ها و ژاپني ها يک نوع نوشتن ابداع کرده بودند که بسيار پيچيده بود در اين طرز نوشتن، هر کلمه با يک علامت يا با اتحاد چند علامت بسيط، نمايش داده مي شود با اين طرز نوشتن هر چيز را مي توان بيان کرد.
اما فرا گرفتن آن خيلي دشوار است يا به نظر ما چنين مي آيد، زير مجبوريم تعداد بسيار زيادي علامت حفظ کنيم. تعداد اين علامات تقريبا معادل تعداد کلماتي است که در اين زبان مي توان بيان کرد.
نوشتن غربيها که به هيچ وجه با نوشتن چيني ها و ژاپني ها شباهت ندارد، به کمک الفبايي مرکب از بيست و شش جرف با علامت انجام مي گيرد و اين علامات ترجمان کلمات نيست بلکه نمايشگر اصوات اصلي است که با به کار بردن آن اصوات کلمات را تلفظ مي کنيم.
الفباي لاتين از رومي ها و الفباي رومي از يوناني ها گرفته شد. اينکه يوناني ها اين الفبا را از کجا ياد گرفتند، به طور يقين نمي دانيم اما احتمال دارد از فنيقي ها گرفته و فنيقي ها هم به نوبه خود آن را از مصري ها قرض کرده اند.
اگر الفباي ما ريشه مصري داشته باشد قطعا مثل الفباي چيني و ژاپني، ابتدا شکل مصور داشته، اما پيشرفت و تکميل آن از طريق ديگري انجام يافته و راه جداگانه اي پيموده است. زيرا اين علامتها شکل اشيا را نشان نمي داد بلکه صوتهاي هجايي هر کلمه را که تلفظ مي شد، نمايان مي ساخت.
اما چون اصوات هجايي، فوق العاده زياد است در اين طرز نوشتن هم ناچار علامتهاي بسيار زيادي وجود داشت که بايد همه را به خاطر سپرد.
با اين اوصاف به مرور زمان، تعدادي علامت جداگانه ابداع شد که کار آنها نماياندن صوتهاي هجايي نبود بلکه صوتهاي اصلي را نمايش مي داد و اين صوتها همانها است که وقتي با هم ترکيب مي شود صوتهاي هجايي را مي سازد.
سود مهم اين ابداع اين بود که هر کس به کمک چندين علامت مختصر (بيست و شش علامت در الفباي انگليسي) و ترکيب درست اين علامتها مي تواند صداي هر هجا و صداي هر کلمه را نمايش دهد.
پس از اختراع فن نوشتنانسان شروع کرد به نگهداري سوابق، مکتوب کارها و انديشه هاي خود. اوايل، اين قسمت نوشتها خيلي اندک بود اما رفته رفته که فن نوشتن نشر يافت و صورتي درست تر و سنجيده تر پيدا کرد، يادگارهاي مکتوب کاملتر و مفصلتر شد.
تا به امروز که در تمام کشورهاي متمدن مي بينيم کتابخانه ها و بناهاي ملي و خانه هاي خصوصي مملو از انوع و اقسام يادگارها و سوابق چاپي و خطي (دست نويس) شده است.
بدون اين آثار و سوابق تاريخ بشر ناچار صورتي پيدا مي کرد غير از آنچه در واقع مي بود و ما نيز صرف نظر از چهره واقعي تاريخ، درباره گذشته بشر آگاهي مختصري مي داشتيم.
پس اختراع فني نوشتن از مهمترين رويدادهاي تاريخ بود، زيرا نخست فن نوشتن روش ما را در آموختن تاريخ بهتر کرد و دوم راه ها و خط سير وقايع تاريخ را تغيير داد
این مقاله رانیز مطالعه نمایید:
اختراع نوشتن
انتشار:سرای خوشنویسان کرج
/مطالب-آموزشی/تاريخچه-خط.html